سخن چینی و نمامی و مفاسد آن

و این رذل­ترین و شنیع­ترین افعال قبیحه است و صاحب این صفت، از جمله اراذل مردم و خبیث­­النفس است؛ بلکه از کلام الهی مستفاد می­شود که هر سخن­چینی وَلَدالزّناست. .... و می­فرماید: « وَیلٌ لِکلِّ هُمَزَۀٍ لُمَزه» [یعنی] « وای برای هر سخن­چینِ غیبت­کننده! »

حضرت پیغمبر (ص) فرمود که:« هیچ سخن­چینی داخل بهشت نمی­شود.» و فرمود: « دشمن­ترین شما نزد خدا کسانی هستند که از پیِ سخن­چینی میان دوستان می­روند، برادران را از هم جدا می­کنند و طلبِ عیبِ پاکان را می­نمایند. » ....

آورده­اند که: « در زمان حضرت موسی (ع) در بنی اسرائیل قحط و خشکسالی شد. موسی (ع) چندین دفعه به دعای باران رفت و اثری نبخشید. حضرت کلیم­الله در این باب مناجات کرد، به او وحی رسید که: در میان شما سخن­چینی هست و من به شومیِ او دعای شما را مستجاب نمی­کنم. »

علاوه بر همه­ی این مفاسد، سخن­چین بیچاره اکثر اوقات در بیم و اضطرابِ این است که مبادا رسوا شود و بیشتر وقت­ها خجل و شرمسار است؛ و با وجود این­ها نزد آنان که سخن­چینی کرده، خفیف و بی­وقع و دو به هم­زن و خبیث شناخته شده است، گرچه به روی او اظهار نکنند.

میان دو کس جنگ چون آتش است         سخن­چینِ بدبخت، هیزم­کش است

  کننـد این و آن خوش دگـرباره دل             وی انـدر میـان، کوربخت و خجـل

   میــان دو تـن آتـش افـروختـن               نه عقل است خود را در آن سوختن

فضیلت راز داری

رازداری بر دو نوع است: یکی راز دیگران را نگاه داشتن و دیگری  اسرار خود را پوشاندن و آشکار نکردن. و این نیز از جمله لوازم  و فاش کردن آنها از ضعف نَفس و سستی عقل است . زیرا اسرار آدمی از دو حال بیرون نیست: یا کاشف از دولت و سعادت و نیک فرجامی است یا مُخبِر از نکبت و شقاوت و ناکامی . و بر هر تقدیرْ کتمانْ اولی است. چون اگر از نوع اول استْ اظهارِ آن موجب زیادتیِ عداوتِ دشمنانْ حسدِ ابنای زمانْ و توقعِ اربابِ طمع و دون همتان می شود و چنانچه از مقوله ی دوم استْ بروز آن باعث شماتت دشمنان و اندوه دوستان و خفّت در نظر ظاهربینان می گردد. بسا باشد  که بر افشای اسرارْ مفاسدِ بسیار مترتّب گردد و از این جهتْ منع شده است که کسی راز خود را با دوستان در میان نهد زیرا هر دوستی را نیز دوستانی است و هرگاه نتوانی رازِ خود را نگاهداریْ چگونه دیگری رازِ تو را نگاه می دارد.....

گر آرام خواهی در این آب و گِل         مگو تا توانی به کس رازِ دل

مذمت فاش کردن راز مردم و فضیلت رازداری

این صفت اعم از اظهار عیوب مردم است زیرا راز می تواند از عیوب باشد یا نباشد لیکن حدّ افشای آن موجب ایذا و اهانت به حقّ دوستان یا غیر ایشان است و این عمل در شرع مذموم است و صاحب آن نزد عقل معاتب و مَلوم  می باشد. از حضرت پیغمبر (ص) روایت شده: « نقلی که میان دو نفر گذشت میان شما امانت است.» و وارد شده است که: « از جمله خباثت ها آن است که سرّ برادر خود را فاش کنی.»

عبدالله سنان به حضرت امام جعفرصادق(ع) عرض کرد: « رسیده است که عورت مومن بر مومن حرام است. فرمود: بلی! عرض کردم: مراد عورتین اوست؟ فرمود: نه چنین است بلکه فاش کردنِ سرّ اوست.»

ضدّ این عمل که نگهداریِ راز و کتمانِ اسرار می باشد از افعال محموده و نتیجه ی قوّت نفْس و شهامت آن است.

به پیر میکده گفتم که چیست راه نجات؟         بداد جام مِی و گفت: راز پوشیدن

فضیلت عیب پوشی

پیامبر اکرم می فرماید: « هر کس بر عیب مسلمانی پرده پوشد خدای تعالی عیوب او را در دنیا و آخرت می پوشاند.» و فرمود که: « هیچ بنده ای عیب بنده ی دیگر را نمی پوشاند مگر اینکه خدای تعالی در روز قیامت عیب او را می پوشاند.»  (کنزالعمال ج ۳  ص ۲۴۸ )

ستر کن تا بر تو ستاری کنند         تا نبینی ایمنی بر کس مخند

و نیز فرموده است که: « هیچ فردی امر ناشایستی از برادر مسلم خود نمی بیند پس آن را بپوشاند مگر اینکه داخل بهشت می گردد.»  ( همان  ج ۳ ص ۲۵۱ )

 

مذمت عیبجویی

.... هر کس در صدد عیبجویی مردم و رسواکردن ایشان است خبیث ترین افراد انسان و رذل ترین ایشان است.خداوند عالم (جلّ شانه ) می فرماید:...... « همانا کسانی که دوست دارند اعمال ناشایست از مومنین ظاهر گردد عذاب دردناک برای ایشان آماده است.» ( نور - آیه ی ۱۹ )  از حضرت پیغمبر (ص) روایت شده فرمودند: « هر کس عمل ناشایست کسی را ظاهر کند مثل آن است که خود به جای آورده باشد و هر که مومنی را به چیزی سرزنش نماید نمی میرد تا خود به آن مبتلا شود. » ( اصول کافی ج ۲  ص ۳۵۶ ) 

کسی کو با کسی بدساز گردد           بدو روزی همان بد باز گردد

روزی آن سرور بر منبر برآمد و با صدای بسیار بلند که زنان در خانه های خود می شنیدند فرمود: ........ « ای گروهی که به زبان اسلام آورده اید و دل شما از مسلمانی خالی است! تجسّس لغزش ها و عیوب مسلمین را نکنید! هرکس در صدد عیبجویی مسلمانان باشد خدا عیبجویی او را می کند و هر که خدا عیبجویی او را نماید وی را رسوا می گرداند.» (  کافی  ج ۲  ص ۳۵۵ )

احمق کسی است که خود به هزار عیب  آلوده باشد و سرتا پای او را معصیت فروگرفته و خود از آن چشم می پوشد و زبان به عیوب دیگران می گشاید! و اگر هیچ عیب برای او نباشد همین صفت عیبجویی بالاترین معایب است و از خبائث باطن او خبر می دهد..... 

زندگی نامه ی ملا احمد نراقی

نگاهى كوتاه بر زندگانى علامه ملا احمد نراقى

حضرت آيت الله ملا احمد نراقى (رحمة الله عليه) عالمى معروف و علامه‏اى مشهور، در فقه و اصول، ماهر در حكمت و فلسفه و رياضى، متبحر و در آگاهى بر اديان باطله سرآمد بوده است. وى در سال 1185 يا 1186 ه.ق در قريه­ی نراق از توابع كاشان ديده به جهان گشوده، پدرش حاج ملا مهدى بن ابی ذر (م 1209 ه.ق) شيخى جليل و فقيهى پارسا بوده و از محضر وحيد بهبهانى و ملا اسماعيل خاجوئى بهره‏مند گرديد و داراى تأليفاتى مانند لوامع و جامع السعادات در علم اخلاق و مشكلات العلوم و انيس التجار و معتمد الشيعه و التحفة الرضويه و التجريد و محرق القلوب است.

از اشعار اوست:

اى خوش آن صبحدمى كايت بشرا  رسدم‏
نفحه ی روح قدس از دم عيسى رسدم‏
بشكند مرغ سماوى نفس ناسوتى‏
اذن پرواز سوى عالم بالا رسدم

حاج ملا احمد نراقى ابتدا نزد پدرش تحصيل كرده، سپس از محضر علامه بحر العلوم و شيخ جعفر كاشف الغطا در نجف اشرف بهره‏مند گرديده و در كربلا نيز در درس ميرزا مهدى شهرستانى و وحيد بهبهانى حاضر شده و بعد از نيل به درجه­ی اجتهاد به كاشان بازگشته و مشغول تدريس گشته است.

 

ادامه نوشته