پاسخ کارگاه متنپژوهی درس 18
قلمرو زبانی
ج1- واژة «صحیفه» در معنای «کتاب، نامه و ورق کاغذ» به کار میرود، اما در متن درس در معنای «کتاب» آمده است.
ج2- در عبارتِ «چه حرف تازهای برای کفتن مانده است یا چه چیز تازهای برای نوشتن؟» فعل «مانده است» از پایان جملة دوم به قرینة لفظی حذف شده است. / در عبارت «تو از آنِ منی و من از آنِ تو»، فعل «هستم» از پایان جملة دوم به قرینة معنوی، حذف شده است.
قلمرو ادبی
ج1- «عشق جاودانی، همواره معشوق را جوان میبیند. / و نه توجهی به گرد و غبار و جراحات پیری دارد و نه اهمیتی به چین و شکنهای ناگزیر سالخوردگی میدهد.» «میبیند»، «توجهی ندارد» و «اهمیتی نمیدهد» به عشق نسبت داده شده و تشخیص است.
ج2- «چه حرف تازهای برای گفتن مانده است؟» یعنی «حرف تازهای برای گفتن نمانده است.» استفهام انکاری است.
قلمرو فکری
ج1- همواره معشوق را جوان میبیند، عشق قدیم را موضوع سخنان (شعر) خود قرار میدهد و با گذر زمان، کهنه نمیشود.
ج2- بیپایان بودن عشق من، و ارزش و زیبایی تو
ج3- معنی بیت: با اینکه غم عشق، تنها یک ماجرا دارد، اما عجیب آنکه از هر زبانی میشنوم، تازه است.
با این عبارت شکسپیر قرابت معنایی دارد. «هر روز باید ذکری واحد را مکرر بخوانم. / و آنچه را قدیمی است، قدیمی ندانم: «که تو از آنِ منی و من از آن تو» / درست مانند نخستین باری که نام زیبای تو را تلاوت کردم.
پاسخ درک و دریافت «درس آخر»
ج1- زاویة دید: اول شخص
شخصیت پردازی: شخصیتهایی که در داستان دیده میشود یکی، کودک دبستانی است است که داستانی را روایت میکند، و دیگری، معلمی که زبان ملی را میآموزد.
ج2- آمادهسازی زمینة مناسب برای بهوجود آمدن آثار ادبی درجة یک به زبان فارسی، حمایت از همة محققانی که در این زمینه تلاشهای علمی انجام میدهند و تعامل با فرهنگ و ادبیات دیگر ملل برای معرفی زبان فارسی، و حتی پذیرفتن تأثیرات مثبت و سازنده از آن زبانها.