درس چهاردهم – سی مرغ و سیمرغ
1- همة پرندگان دنیا، شناختهشده و ناشناخته، در محلی دور هم جمع شدند.
2- همگی گفتند که در این زمانه، هیچ سرزمینی بدون فرمانروا و رهبر نیست.
3- چرا سرزمین ما شاه و فرمانروایی ندارد؟ درست نیست که دیگر بدون پادشاه بمانیم.
***
4- فرد نیرومندی برای پیمودن این راه لازم است؛ زیرا این راه، طولانی و پرخطر است.
***
5- اگرچه گل، بسیار زیباست اما زیبایی او در زمان کوتاهی از بین میرود.
***
6- کسی که بتواند به خداوند نزدیک شود و به او رازهایش را بگوید، امکان ندارد که به خواستههای کوچک خود نرسد.
***
7- پس از آن، همة پرندگان دیگر که گروهی غافل و بیخبر بودند؛ بهانههایی آوردند.
***
8- گفت: هفت سرزمین در راهِ ماست؛ وقتی از این هفت سرزمین عبور کنیم به درگاه سیمرغ میرسیم.
9- کسی در جهان از این راه بازنگشته است و هیچ کس از طول این مسیر آگاه نیست.
وادی اول: طلب
10- وقتی به سرزمین طلب برسی، در هر لحظه، گرفتار صدها رنج و گرفتاری میشوی.
11- در این مرحله، برای تو رهاکردن قدرت و کنارگذاشتن ثروت، ضروری است.
وادی دوم: عشق
12- پس از این مرحله، سرزمین عشق آشکار میشود؛ کسی که به آنجا برسد، عشق تمام وجودش را در برمیگیرد.
13- عاشق، کسی است که مانند آتش، تیزرو، سوزان و سرکش باشد.
وادی سوم: معرفت
14- بعد از این مرحله، سرزمینی بیانتها از معرفت در برابر چشمت آشکار میشود.
15- وقتی معرفت مانند آفتاب در آسمان این مسیر ارزشمند (راهِ رسیدن به خدا) آشکار میشود ...
16- هر کسی به ارزش و جایگاه خود پی میبرد و در حقیقت از مقام خود آگاه میشود.
وادی چهارم: استغنا
17- بعد از این مرحله، سرزمین استغنا و بینیازی است که در آن، خواسته و مرادی وجود ندارد.
18- در این مرحله، هشت طبقة بهشت نیز مانند مردهای بیروح و بیارزش است و هفت مرحلة جهنم مانند یخ، سرد و منجمد است.
وادی پنجم: توحید
19- پس از این مرحله، سرزمین توحید در برابرت قرار میگیرد، جایی که یکیشدن با حق و خالی شدن قلب از غیر او، پیش روی توست.
20- وقتی که از این بیابان (توحید) عبور کنند، همه به وحدت و یگانگی میرسند.
وادی ششم: حیرت
21- پس از این مرحله، سرزمین حیرت در برابرت قرار میگیرد و کار تو پیوسته درد و حسرتکشیدن خواهد بود.
22- وقتی انسانِ سرگشته و حیران به این جایگاه برسد، در سرگردانی میماند و راه را گم میکند.
وادی هفتم: فقر و فنا
23- پس از این مرحله، سرزمین فقر و نابودی قرار دارد. در این سرزمین، سخن گفتن جایز نیست.
24- در این مرحله، صدها هزار موجود جاودان را میبینی که در برابر خورشید حقیقت (خداوند) محو و نابود میشوند.
***
25- وقتی که آن سی پرنده به خود نگاه کردند، زود فهمیدند که بدون تردید، خودشان همان سیمرغ هستند.
26- (پرندگان) خود را سیمرغِ کامل دیدند و این سیمرغ، همان سی پرندة کامل بود.
27- پرندگان برای همیشه در سیمرغ محو شدند؛ وجود سایهمانند آنها در خورشید وجود حق از بین رفت، همین و بس!
***