1- همة پرندگان دنیا، شناخته­شده و ناشناخته، در محلی دور هم جمع شدند.

2- همگی گفتند که در این زمانه، هیچ سرزمینی بدون فرمانروا و رهبر نیست.

3- چرا سرزمین ما شاه و فرمانروایی ندارد؟ درست نیست که دیگر بدون پادشاه بمانیم.

***

4- فرد نیرومندی برای پیمودن این راه لازم است؛ زیرا این راه، طولانی و پرخطر است.

***

5- اگرچه گل، بسیار زیباست اما زیبایی او در زمان کوتاهی از بین می­رود.

***

6- کسی که بتواند به خداوند نزدیک شود و به او رازهایش را بگوید، امکان ندارد که به خواسته­های کوچک خود نرسد.

***

7- پس از آن، همة پرندگان دیگر که گروهی غافل و بی­خبر بودند؛ بهانه­هایی آوردند.

***

8- گفت: هفت سرزمین در راهِ ماست؛ وقتی از این هفت سرزمین عبور کنیم به درگاه سیمرغ می­رسیم.

9- کسی در جهان از این راه بازنگشته است و هیچ کس از طول این مسیر آگاه نیست.

وادی اول: طلب

10- وقتی به سرزمین طلب برسی، در هر لحظه، گرفتار صدها رنج و گرفتاری می­شوی.

11- در این مرحله، برای تو رهاکردن قدرت و کنارگذاشتن ثروت، ضروری است.  

وادی دوم: عشق

12- پس از این مرحله، سرزمین عشق آشکار می­شود؛ کسی که به آنجا برسد، عشق تمام وجودش را در برمی­گیرد.

13- عاشق، کسی است که مانند آتش، تیزرو، سوزان و سرکش باشد.

وادی سوم: معرفت

14- بعد از این مرحله، سرزمینی بی­انتها از معرفت در برابر چشمت آشکار می­شود.

15- وقتی معرفت مانند آفتاب در آسمان این مسیر ارزشمند (راهِ رسیدن به خدا) آشکار می­شود ...

16- هر کسی به ارزش و جایگاه خود پی می­برد و در حقیقت از مقام خود آگاه می­شود.

وادی چهارم: استغنا

17- بعد از این مرحله، سرزمین استغنا و بی­نیازی است که در آن، خواسته و مرادی وجود ندارد.

18- در این مرحله، هشت طبقة بهشت نیز مانند مرده­ای بی­روح و بی­ارزش است و هفت مرحلة جهنم مانند یخ، سرد و منجمد است.

وادی پنجم: توحید

19- پس از این مرحله، سرزمین توحید در برابرت قرار می­گیرد، جایی که یکی­شدن با حق و خالی شدن قلب از غیر او، پیش روی توست.

20- وقتی که از این بیابان (توحید) عبور کنند، همه به وحدت و یگانگی می­رسند.

وادی ششم: حیرت

21- پس از این مرحله، سرزمین حیرت در برابرت قرار می­گیرد و کار تو پیوسته درد و حسرت­کشیدن خواهد بود.

22- وقتی انسانِ سرگشته و حیران به این جایگاه برسد، در سرگردانی می­ماند و راه را گم می­کند.

وادی هفتم: فقر و فنا

23- پس از این مرحله، سرزمین فقر و نابودی قرار دارد. در این سرزمین، سخن گفتن جایز نیست.

24- در این مرحله، صدها هزار موجود جاودان را می­بینی که در برابر خورشید حقیقت (خداوند) محو و نابود می­شوند.

***

25- وقتی که آن سی پرنده به خود نگاه کردند، زود فهمیدند که بدون تردید، خودشان همان سیمرغ هستند.

26- (پرندگان) خود را سیمرغِ کامل دیدند و این سیمرغ، همان سی پرندة کامل بود.

27- پرندگان برای همیشه در سیمرغ محو شدند؛ وجود سایه­مانند آنها در خورشید وجود حق از بین رفت، همین و بس!

***